کد مطلب:31820 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:480

در انتظار شهادت











علی علیه السلام آنچنان با مرگ خو گرفته و با آن آشنا و مانوس گشته بود كه می فرمود:

و الله لابن ابی طالب انس بالموت من الطفل بثدی امه[1].

به خدا سوگند كه انس و دوستی پسر ابوطالب با مرگ از انس كودك شیرخوار به سینه مادر، بیشتر است.

البته خوب می دانست كه سرانجام مرگ به سراغ او هم خواهد آمد، اما این را هم می دانست، تا زمانی كه اجل فرانرسیده باشد، ترس از مرگ بیهوده است.

غلامش قنبر، كه سخت به مولا و سرورش علاقه داشت، در دوران خلافتش كه دشمنان در پی آن بودند تا آسیبی به او برسانند، شمشیر به دست، سایه به سایه او حركت می كرد تا از او پاسداری كند. یك شب او را دید و پرسید: قنبر! این وقت شب اینجا چه می كنی؟ قنبر عرض كرد: مولای من! می دانی كه دشمنان در اندیشه آن هستند تا گزندی به شما برسانند و من از آن می ترسم كه مبادا سوء قصدی به شما بشود.

[صفحه 13]

حضرتش لبخندی زد و فرمود: قنبر! آیا مرا از اهل آسمان حراست می كنی یا از اهل زمین؟ قنبر عرض كرد: البته از اهل زمین بر شما می ترسم. و او فرمود: تا زمانی كه خدای خالق آسمانها اجازه نفرماید، اهل زمین درباره من هیچ كاری نمی توانند انجام دهند. بازگرد و خاطر آسوده دار. قنبر هم چون این سخن را شنید، بازگشت و او را تنها گذاشت[2].

ناگفته نماند كه او خوب می دانست كه به مرگ طبیعی نخواهد مرد. می دانست كه كشته خواهد شد. این را از پیامبر خدا شنیده بود.

در آخرین جمعه ماه شعبان، پیامبر برای مردم خطبه خواند و در آن بیانات، پیرامون اهیمت ماه مبارك رمضان سخنان بسیار ارزشمندی ایراد فرمود. راوی این روایت كه خود اوست، فرمود:

در پایان سخنان آن حضرت پرسیدم: یا رسول الله! برترین اعمال در این ماه كدام است؟

آن حضرت فرمود: یا اباالحسن! بهترین اعمال در این ماه خودداری از كارهایی است كه خداوند ما را از انجام آنها بازداشته است.

پیامبر این را فرمود و گریست. حاضران و من در شگفت شدیم و پرسیدیم: یا رسول الله، برای چه گریه می كنید؟ و او فرمود: برای آن گریه می كنم كه می دانم در ماه مبارك رمضان خون تو را می ریزند. گویا می بینم در حالیكه در محراب نماز به عبادت ایستاده ای، شقی ترین افراد كه از قابیل- قاتل هابیل- و از آن تیره بختی كه شتر ثمود را كشت نیز شقی تر است، تو را می كشد. او همزاد و همگون

[صفحه 14]

همان كسی است كه شتر صالح را كشت. آن نابكار نگون بخت، ضربتی بر پیشانی تو وار می سازد كه محاسن تو را از خون پیشانیت رنگین می كند.

وقتی پیامبر این خبر را داد، او فقط از یك چیز نگران بود. لذا پرسید: یا رسول الله! در آن هنگام كه كشته می شوم آیا دین من سلامت است؟ و وقتی پیامبر به او مژده داد كه آری، چنان خواهد بود، نفسی به راحتی و رضایت كشید و خدای را سپاس گفت كه تا آخرین لحظه زندگی، بر دین حنیف جدش ابراهیم خواهد بود.[3].

[صفحه 16]


صفحه 13، 14، 16.








    1. نهج البلاغه، خطبه پنجم.
    2. عن ابی عبدالله علیه السلام قال: كان لعلی علیه السلام غلام اسمه قنبر و كان یحب علیا حبا شدیدا. فاذا خرج علی علیه السلام خرج علی اثره بالسیف. فرآه ذات لیله، فقال: یا قنبر ما لك؟ قال: جئت لامشی خلفك، فان الناس كما تراهم یا امیرالمومنین، فخفت علیك. قال: ویحك امن اهل السماء تحرسنی ام من اهل الارض؟ قال: بل من اهل الارض. قال: ان اهل الارض لایستطیعون لی شیئا الا باذن الله عزوجل من السماء. فارجع، فرجع. (توحید/ 339).
    3. قال امیرالمومنین: فقمت و قلت: یا رسول الله! ما افضل الاعمال فی هذا الشهر؟

      فقال: یا ابالحسن! افضل الاعمال فی هذا الشهر الورع عن محارم الله عزوجل. ثم بكی. فقلت: یا رسول الله ما یبكیك؟ فقال: یا علی ابكی لما یستحل منك فی هذا الشهر، كانی بك و انت تصلی لربك و قد انبعث اشقی الاولین، شقیق عاقر ناقه ثمود، فضربك ضربه علی قرنك فخضب منها لحیتك.

      قال امیرالمومنین: فقلت یا رسول الله! و ذلك فی سلامه من دینی؟ فقال- علیه السلام و سلم-: فی سلامه من دیك. (امالی صدوق / 85).